در دست تهیه
فرض کنید دری به تختهای میخورد و پدر معتاد داستان با تقاضای فرزندان برای دسترسی به داراییهای رهاییبخش موافقت میکرد یا آنها به هر طریق دیگری به این دارایی دست پیدا میکردند، در این صورت سرانجام داستان چه میشود؟ آیا جز این بود که داراییها را دودستی در اختیار بسازفروش قرار میدادند؟!